عقل و عشق (Reason and Passion)، از کتاب پیامبر خلیل جبران

روح شما اغلب میدان نبردی است که در آن عقل و منطق با شوق و عشق در جنگ و ستیزند.

کاش می‌توانستم در میدان روح شما میانجی باشم و این رقابت و ناهماهنگی را میان قوای قدسی وجودتان به وحدت و آهنگ بدل کنم.

اما چگونه در این کار توفیق خواهم یافت، مگر آنکه شما خود در این میانه صلح‌آفرین باشید و عاشق همه ارکان هستی خویش،

و دریابید که عقل لنگر و عشق بادبان کشتی روح شماست.

اگر لنگر یا بادبان شما بشکند، یا دستخوش امواج و تلاطم دریا خواهید شد و یا در وسط اقیانوسی بی‌حرکت بر جای خواهید ماند.

اگر عقل به تنهایی در وجود شما فرمانروا شود، شما را زندان و زنجیر خواهد بود، و عشق اگر در سایه عنایت عقل نباشد شعله‌ای است که خود را خاکستر خواهد کرد.

پس بگذارید که روح شما عقل را تا عرش تعالی بخشد، تا او نیز به شادی آواز سر دهد.

و بگذارید روح شما شعله‌ی عشق را با عقل هدایت کند تا عشق را با رستاخیز روزانه‌اش هر بامداد همچون ققنوس آتش‌زاد از خاکستر وجود خویش بال به آسمان کشد.

هنگامی که میان تپه‌ها در سایه سپیدارها می‌نشینید و در فضای امن و آرامش مزارع و چمنزارهای دوردست سهیم می‌شوید، بگذارید قلب شما در سکوت بگوید که «خداوند بر سریر عقل نشسته است».



و هنگامی که طوفان از راه می‌رسد و بادهای سخت جنگل را می‌لرزاند و رعد و برق از شکوه و عظمت آسمان حکایت می‌کند، بگذارید قلب شما با هیبت و هراس بگوید «خداوند در طوفان عشق حرکت می‌کند».



و چون شما نیز نسیمی از سپهر خداوندی و برگی از جنگل الهی هستید، باید که در عقل ساکن باشید و در شوق حرکت کنید.



نظرات 1 + ارسال نظر
میثم شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ب.ظ

:)

:) :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد